روابط دختر و پسر
.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

روابط دختر و پسر

آسیب شناسی روابط دختر و پسر یکی از موارد مهمی می باشد که باید در گستره آسیبهای اجتماعی ایران بیشتر به آن پرداخته شود . و دختران و پسران جوان و نوجوان ما بیشتر به جوانب مختلف روابط دختر و پسر پی ببرنند و با آگاهی کامل بتوانند از مزایای این نوع رابطه استفاده کنند بدون اینکه دچار آسیب شوند ،صدمه ببینند و از همه مهمتر به گناه بیافتند!

وای به حال آنهایی که یک رابطه عشقی نافرجام را تجربه می‌کنند

داشتم دفتر تلفن‌‌ام را ورق می‌زدم که چشم‌ام افتاد به یک نام و تلفن خط‌ خورده. دقیق‌تر نگاه کردم....

شماره یکی از همکاران‌ام بود که از پیش ما رفته بود؛ نه فقط از محل کار ما، اصلا از ایران رفته بود تا کنار همسرش زندگی تازه‌ای را در کشوری دیگر آغاز کند. روی شماره تلفن‌اش خط زده بودم و نوشته بودم: «یادش به خیر!» اگرچه سعی می‌کنم کلا آدم‌ احساساتی‌ای نباشم اما دست خودم نیست و در پایان هر رابطه‌ای با دوستانم، حس غریبی به سراغ‌ام می‌آید که حتی اگر بعد از مدت‌ها خاطره‌ای مرا به آن روزها ببرد، همه تلخی‌ها و شیرینی‌های آن رابطه دوباره در ذهن‌ام زنده می‌شود.

خانم مرادی، همکار من بود و البته دو سال بودن در کنار او، مرا وابسته کرده بود. با خودم فکر می‌کردم وقتی آدم‌ها در روابط دوستانه‌شان اینقدر وابسته می‌شوند، وای به حال آنهایی که یک رابطه عشقی نافرجام را تجربه می‌کنند. امیدوارم همه ارتباط‌هایی که با آشنایی و علاقه شروع می‌شود، جاودانه شود و همه دختر و پسرهای عاشق امروز به همسران مهربان فردا بدل شوند و رابطه‌شان هرگز ناکام نشود. به همین موضوع فکر می‌کردم که یکی از همکاران، ایمیلی را به‌ام رساند و گفت: «این ایمیل برای صفحه «با خوانندگان» آمده.» ایمیل «خانم یگانه» (که در ایمیل خود، خواسته بود او را به این نام بنامیم) خیلی ناراحت‌ام کرد؛ چون دیدم آرزویی که کردم، برآورده نشد و شاید خیلی‌ها وقتی این داستان را بخوانند آن را مشابه زندگی خود بیابند. با دکتر بدری‌سادات بهرامی، روان‌شناس مشاور خانواده درباره همین موضوع حرف زدم و او راه‌حل‌هایی ارایه داد تا امثال «یگانه» از زندگی لذت ببرند.

قصه رابطه دختر و پسر ها

هر هفته داستان زندگی مردم را می‌خوانم تا شاید به نمونه‌ای مشابه خودم برسم و بدانم که باید چه کنم اما شما به این قصه مهم که داستان زندگی بسیاری از دخترها و شاید برخی از پسرهای امروز است نپرداخته‌اید. منظورم قصه دخترهایی است که به قصد ازدواج با پسری که به آنها ابراز علاقه می‌کند، آشنا می‌شوند و وقتی حس می‌کنند رابطه عشقی آنها دوطرفه است، ناگهان می‌فهمند رودست خورده‌اند و طرف مقابل فقط قصد داشته احساسات او را به بازی بگیرد. تا به حال سه مورد این‌چنینی برای من اتفاق افتاده است. اولی در دوران دبیرستان بود که حس کردم خام بودن من باعث شده که آن پسر را نشناسم. بعد از آن در دوره دانشگاه به پسری که دو ترم از من بالاتر بود دل‌بسته شدم و به او و حرف‌های عاشقانه‌ای که می‌زد، اعتماد کردم اما خیلی اتفاقی فهمیدم که او این رفتار را با دو دختر دیگر هم دارد و به خاطر رابطه چندماهه‌ای که داشتیم آن‌قدر سرخورده شدم که چند واحد درسی‌ام را افتادم و مدتی افسرده شدم. حالا هم که 26 ساله هستم و در یک شرکت کامپیوتری کار می‌کنم با یکی از همکاران‌ام که در بخش دیگری مشغول است، دوست شده‌ام. او می‌گوید تمایل دارد فعلا با من فقط دوست باشد و اگر شرایط ازدواج مهیا شد شاید ازدواج کنیم.

نمی‌دانم باید چه کار کنم؟ اگر به او اهمیت ندهم، شاید دیگر به چنین موقعیتی برنخورم و بعدها افسوس بخورم اما از طرفی می‌ترسم که او نیز مثل قبلی‌ها با احساسات‌ام بازی کند و دست‌آخر هم از ازدواج طفره برود. کاملا گیج شده‌ام و نمی‌توانم تصمیم بگیرم...





:: بازدید از این مطلب : 313
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : رامش
ت : سه شنبه 22 تير 1398
.
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی